- بد پسند
- بی سلیقه
معنی بد پسند - جستجوی لغت در جدول جو
- بد پسند
- مشکل پسند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بی سلیقگی
بد پسند بودن
کسی که برای کسی بدی پسندد ونیکوئی نخواهد
مشکل پسند، کسی که چیزی را به سختی می پسندد، آنکه برای کسی بدی بخواهد، برای مثال در آن بساط که حسن تو جلوه آغازد / مجال طعن بدبین و بدپسند مباد (حافظ - ۲۲۰)
تشخیص مصلحت
دشوار پسند
مرغوب، پسندیده
کاری که خدا از آن راضی باشد
کار خوب
پسندیده، مرغوب، آنچه انسان بپسندد و از آن خوشش بیاید
خداپسندانه، پسندیدۀ خداوند، به طوری که پسندیدۀ خداوند باشد
آن چه بر وفق رغبت و میل باشد موافق طبیعت
بدپسند بودن
کاری که خدا از آن راضی باشد، کسی که راستی و درستی را می پسندد
پسندیده دل مرغوب مطلوب
متعفن گندیده، رشوه پاره
بدپسند، دشوارپسند، کسی که امر سخت و دشواری را بپسندد، زاهد، پارسا، پرهیزگار